دختر کورش
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
همه چی از نوع باحال
اخبار دبیران و ایران
بهترین جک ها
bia 2 *+18
سربازان کوروش
پاتوق boys & girls اسدآباد
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دختر کورش و آدرس dokhtare-korosh.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 6
بازدید دیروز : 17
بازدید هفته : 23
بازدید ماه : 475
بازدید کل : 21623
تعداد مطالب : 67
تعداد نظرات : 38
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


نويسندگان
آتوسا

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
دو شنبه 25 بهمن 1398برچسب:, :: 21:27 :: نويسنده : آتوسا

میگه:دختر دنیا اومدن یه بدبختیه بزرگه!

 

 

 من اصلا حرفش رو قبول ندارم!

 

 

وقتی خیلی دلش میگیره میگه:

 

آخ کاش مرد به دنیا اومده بودم

 

می دونم دنیای ما برای مردا ساخته شده

 

 و زورگویی و استبدادتو وجودش ریشه هایی قدیمی داره!

 

 تو قصه هایی که مردا برای توجیه کردن خودشون ساختن

 

 اولین موجود یه زن نیست،یه مرده به اسم آدم!

 

بعد ها سر و کله ی حوا پیدا میشه تا آدم رو از تنهایی

 

در بیاره و براش دردسر درست کنه!

 

تو نقاشی های در و دیوار کلیسا ها،

 

خدا،یه پیرمرد ریش سفیده

 

نه یه پیرزن مو سفید!

 

 

تمام قهرمانا هم مردن!

 

از پرومته که آتیش رو اختراع کرد گرفته

 

تا ایکار که دلش  میخواست پرواز کنه!

 

مادر مسیح هم که روح القدسه،یه زن رضاعی بوده!

 

با تمام این حرفا حتی اگه

 

نقش یه مرغ کرچ رو بازی کنی، 

 

زن بودن خیلی قشنگه!

 

چیزیه که یه شجاعت تمام نشدنی  میخواد!

 

یه جنگ که پایان نداره!

 

اگه دختر به دنیا بیای خیلی چیز ها باید یاد بگیری!

 

اول از همه باید خیلی بجنگی تا بتونی بگی 

 

اگه خدایی وجود داشته باشه

 

 میشه مثل یه پیرزن مو سفید یا یه

 

دختر قشنگ نقاشیش کرد!

 

خیلی باید بجنگی تا بتونی بگی

 

 وقتی حوا سیب ممنوعه رو چید

 

گناه به وجود نیومد،

 

اون روز یه قدرته با شکوه متولد شد

 

که بهش نا فرمانی میگن!

 

 خیلی باید بجنگی تا بتونی بگی

 

تو تنت چیزی به اسم عقل وجود داره

 

که دوست داری به صداش گوش بدی!

 

مادر شدن هم نه حرفه س،نه وظیفه!

 

یه حقه از بین هزاران حقی که داری!

 

بس که این حق رو فریاد میزنی

 

خسته میشی تقریبا تمام مواقع

 

شکست میخوری!

 

ولی نباید دل سرد بشی!

 

جنگیدن زیباتر از پیروزیه!

 

به سمت  مقصدرفتن از رسیدن به اون با ارزش تره!

 

وقتی برنده میشی یا به مقصدمیرسی 

 

یه خلاء رو تو خودت حس میکنی!

 

واسه پر کردن همین خلاء 

 

بایددوباره راه بیفتی مقصد تازه یی پیدا کنی! 

 

 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, :: 22:57 :: نويسنده : آتوسا

دوسِش‌ داشتم‌؟

یه‌ روز باید من‌ُ تو درباره‌ی‌ این‌ دوست‌ داشتن‌ با هم‌ گَپ‌ بزنیم‌!

راستش‌ُ بخوای‌ من‌ هنوز نفهمیدم‌ منظور از عشق‌ چیه‌!

به‌نَظَرَم‌ میاد عشق‌ یه‌ حقّه‌ی‌ گُنده‌س‌ که‌ واسه‌ سرگرم‌ کردن‌ِ

مَردُم‌ ساخته‌ شُده‌! هَر کی‌ُ می‌بینی‌ داره‌ ازعشق‌ حرف‌ می‌زنه‌:

کشیشا، آگهی‌های‌تبلیغاتی‌، نویسنده‌ها، آدمای‌ سیاسی‌ُ

بالاخره‌ اونایی‌ که‌ راس‌ راسی‌ عشق‌ می‌کنن‌!

من‌ از این‌ کلمه‌ی‌ لعنتی‌ که‌ همه‌جا وُ تو تموم‌ِ زبونا وردِ دهن‌ِآدماس‌،

متنفّرم‌!

 راه‌ رفتن‌ُ دوس‌ دارم‌! نوشیدن‌ و دوس‌ دارم‌!

سیگار کشیدن‌ُ دوس‌ دارم‌! آزادی‌ُ دوس‌ دارم‌! رفیقم‌ُ دوس‌ دارم‌!

بچّه‌م‌ُ دوس‌ دارم‌!


سعی‌ می‌کنم‌ هیچ‌ وقت‌ کلمه‌ی‌ دوستت‌ دارم‌ُ به‌ کار نَبَرَم‌ُ

هیچ‌ وقت‌ به‌ خودم‌ نگم‌ این‌ چیزی‌ که‌ قلب‌ُ روحم‌ُ داغون‌ می‌کنه‌

عشقه‌! نمی‌دونم‌ تو رُدوس‌ دارم‌ یا نه‌! من‌ به‌ تو فقط‌

با حس‌ِ عاطفه‌ی‌ زندگی‌ نگاه‌ می‌کنم‌، نه‌ با عشق‌!

هَر چی‌ فکر می‌کنم‌ می‌بینم‌ پدرت‌ رُ هَم‌ هیچ‌ وقت‌ دوست‌نداشتم‌! 

 

 

از کتاب نامه به کودکی که هرگز زاده نشد .

 اثر اوریانا فالاچی

 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, :: 22:54 :: نويسنده : آتوسا

 

گاهی اوقات بهتر است حقیقت را نفهمیم ، همان طور احمق بمانیم .

چون حقیقت همیشه به نوعی تلخ است.

 

 

 

گناه از آن روز پدید نیامد که حوا سیبی چید.

آن روز فضیلت باشکوهی جلوه گر شد که نافرمانی نام دارد.

 

 

اوریانا فالاچی

 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, :: 22:52 :: نويسنده : آتوسا

به یک جایی از زندگی که رسیدی

می فهمی رنج را نباید امتداد داد

باید مثل یک چاقو که چیزها را میبرد

و از میانشان می گذرد

از بعضی آدم ها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی ! 

ویلیام فاکنر

 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:عکس,صداقت, :: 22:49 :: نويسنده : آتوسا

 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:عکس,گناه, :: 22:45 :: نويسنده : آتوسا

 
سه شنبه 10 تير 1393برچسب:اوریانا فالاچی,انواع مرگ,خطر,وحشت, :: 21:55 :: نويسنده : آتوسا

اگر ادم بخواهد به تمام خطراتی که متوجه ما هستند فکر کند

نباید اصلا پای خود را از خانه بیرون گذارد . وقتی هم در خانه

ماند باید از جایش تکان نخورد . چون در انجا هم ممکن است

بلایی بر سرش بیاید .چه بسا کسانی که در حمام برق

می گیردشان . یا اینکه پایشان روی پله ها لیز می خورد و

می شکند یا موقع بریدن کالباس انگشتشان را می برند .

اگر بخواهیم به این چیزها فکر کنیم باید از جایمان تکان نخوریم .

همان جا روی اولین پله بنشینیم .

مثل کرم های حشره ای وحشت زده

که فقط به یک چیز فکر می کنند : انواع مرگ .

 

     اوریانا فالاچی

 
جمعه 8 فروردين 1393برچسب:اسکاول شین,ترس,شیر, :: 11:43 :: نويسنده : آتوسا

ترس تو است که شیر را درنده می کند.

بر شیر بتاز تا فرار کند. فرار کن تا دنبالت کند.

 

نه هیچ انسانی دشمن توست و نه هیچ انسانی 

دوست تو بلکه هر انسان معلم توست.

 

 

                         * اسکاول شین *

 
پنج شنبه 15 اسفند 1392برچسب:حوشبختی,آرش حجازی,شاهدخت سرزمین ابدیت,شادی,عشق, :: 1:39 :: نويسنده : آتوسا

 

_  خوشبختی؟ معنای خوشبختی را نمیدانم... اما هروقت گریه ام میگیرد

می فهمم که در این دنیا خوشبختی هم هست...

_ آنا... سیب دزدی برای تو خوشبختی بود...

_ و ندیدن عشق تو...

_ و تو را گذاشتن و رفتن و غم دوری ات را کشیدن...

_ و سال ها صدای تو در سر کنار مرد دیگری خفتن...

_ و بعد فهمیدن اینکه در این دنیا فقط یک زن و یک مرد وجود دارد...

خوشبختی همین است. شادی بی حسرت چه معنایی دارد؟

زندگی بی حسرت چه معنایی دارد؟

_ پس خوشبختیم. هردو...

_ خوشبختیم.

" کتاب شاهدخت سرزمین ابدیت " نویسنده: آرش حجازی

 

 
شنبه 14 دی 1392برچسب:شعر,عکس,, :: 10:7 :: نويسنده : آتوسا

 

من از دلبستگی های تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت سوز خود عاشق‌تر از مایی
رهی معیری

 

 

 

گفتم چگونه مي كشي و زنده مي كني؟
از يك نگاه كشت و نگاه دگر نكرد !

امير خسرو دهلوي

 

 

 

 

 

هر کسی آمد به من برخورد کرد از من گذشت

ظاهرا دیوار، امّا غالبا در بوده ام....


اصغر عظیمی مهر

 

 

یا دستِ رفاقت مده و دست نگهدار

یا تا تهِ خط حرمت این دست نگهدار !

 

 

 

نه که از بوسه معشوق بترسم,هرگز
از گناهی که پشیمان نکند میترسم...

 

 

 

یک سلامم را اگر پاسخ بگویی می روم
لذتش را با تمام شهر قسمت می کنم

"
کاظم بهمنی "

 

کشتی ای را که پی غرق شدن ساخته اند
هی به جان کندن از این ورطه برانیم که چه

"
حضرت شهریار"

 

 
پنج شنبه 21 آذر 1392برچسب:عکس,زیبا,جالب, :: 19:11 :: نويسنده : آتوسا

 

 

 

 
پنج شنبه 21 آذر 1392برچسب:پائولو کوئیلو,بودا,خدا, :: 18:46 :: نويسنده : آتوسا

یک روز صبح «بودا» در بین شاگردانش نشسته بود که

مردی به جمع آنان نزدیک شد و پرسید:
- آیا خدا وجود دارد؟
«بودا» پاسخ داد:
- بله، خدا وجود دارد.
بعد از ناهار سروکله‌ی مرد دیگری پیدا شد که پرسید:
- آیا خدا وجود دارد؟
«بودا» پاسخ داد:
- نه، خدا وجود ندارد.
اواخر روز مرد سومی همین سؤال را از «بودا» پرسید.

پاسخ بودا به او چنین بود:
- خودت باید این را برای خودت روشن کنی.
یکی از شاگردان گفت:
- استاد این منطقی نیست. شما چطور می‌توانید به

یک سؤال سه جواب بدهید؟
بودا که به روشن‌بینی رسیده بود، پاسخ داد:
‌- چون آنان سه شخص مختلف بودند و هرکس از راه خودش به خدا می‌رسد:

 عده‌ای با اطمینان، عده‌ای با انکار و عده‌ای با تردید.

پائولو کوئلیو

 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد